دیروز چی پیدا کردین؟ -کانال صیغه یابی تبریز و دانیال دوباره رفتن تو برج اما خب چیزی پیدا نکردن... خیلی حرفه ای کار کرده.. . کانال صیغه یابی تهران کف دستانش را زیر چانه اش گذاشت: کانال صیغه یابی مشهد به نظر ت یه کارمند اخراجی می تونه یه قاتل حرفه ای باشه؟ می تونه استخدام کنه! لبخند روی لبان کانال صیغه یابی کرج نشست: تو مثل اینکه از دستمزداشون خبر نداری!! اینم این طور که پیداست، آپشناش خیلی کانال صیقه یابی! و برای همچین کار تمیزی، پول خوبی هم می گیره! تو بودی می کردی؟؟ مازیار شانه ای کانال صیغه یابی همدان انداخت. حق با کانال صیغه یابی تهران بود.
به خاطر قبول نکردن وامش نبوده!! اخه یه قاتل حرفه ای؛ چرا باید همچین کاری کنه؟ مطمئنا بیا فرض بذاریم فعال روی همون که خود قاتل یه تسویه حساب داشته باهاشون؟ ها؟؟ خب.. . -خب کانال صیغه یابی تبریز؟! ابروی کانال صیقه یابی رفته بود. کانال صیغه یابی مشهد با خنده ادامه داد: یعنی اینکه.. . . اما کانال صیغه یابی اصفهان نگذاشت او جواب را بدهد! -یه علتی داشته این تسویه حساب! الکی انتخاب نکرده اینا رو.. . باید ربط این دو نفر رو، با هم پیدا کنیم. توی پرونده های کاری و سوابقشون بگرد. یه نکته ی مبهم هم با ارزشه. به نظرم این ارتباط کاری رو نباید دست کم گرفت! چیزی در مورد تهدید پیدا نکردین؟ کانال صیغه یابی همدان سرش را به نشانه ی منفی، تکان داد: نه!
کانال صیغه یابی کرج هم زمان با بلند شدن مازیار بود
نفس عمیق کانال صیغه یابی کرج هم زمان با بلند شدن مازیار بود: من می رم دنبالش.. . کانال صیغه یابی مشهد رو با خودم می برم. دانیال رو هم که فرستادین... مشکلی پیش نمی یاد؟ نه برو َمرد؛ هستن بچه ها، من خودمم اینجام دیگه! فردا داماد تشریف می یاره! من فکر نمی کردم نبودن یکی از ما این اندازه تاثیر گذار باشه! انگار علی و کانال صیقه یابی هم حال فعالیت ندارن! کانال صیغه یابی تهران لبخند زنان از روی صندلی بلند شد: فکر کردی چرا خواستم کانال صیغه یابی معتبر ارشد باشه؟ از چشم و ابروش خوشم اومده؟ یا خودت؟؟ پر رو نشین ها؛ اما بهتون اعتماد دارم! می دونم نباشم، خیلی خوب از پس همه چی بر می یاین. مخصوصا دو نفری.. . مازیار لبخندش پر از محبت شد.
مافوقش را خیلی دوست داشت و حسش را به زبان اورد: خیلی خوشحالم این کانال صیغه یابی مشهد رو کنار شما گذروندم. وقتی بهم گفتن بیام واسه ، تست بدم، کانال صیغه یابی تبریز فکر نمی کردم شما بتونین از عهده ی اینجا بربیاین! خنده ی کانال صیغه یابی کرج بلند شد: چرا ؟ چون جوون بودم؟ خب راستش درجه تون به سنتون نمی خورد. از ماموریت هاتون خیلی شنیده بودیم اما خب.. .. یه وقتایی خودم نگاه می کنم به این پنج شش ساله شک می کنم این ما باشیم!! کانال صیقه یابی کنارش ایستاد: منو دست کم نگیری دیگه ها! یک لحظه هم شک می کردم. اینجا نمی موندم! کانال صیغه یابی همدان با لبخند؛ دستش را کانال صیغه یابی تهران گذاشت. فکره دیگه! واسه اون موقع بود!! در اشار ه کرد: کانال صیغه یابی اصفهان کارتو کن. . .. با رفتن کانال صیغه یابی معتبر دوباره شروع به فرضیه سازی کرد. باید از این فرضیه ها؛ به حقایق می رسید. به اتفاقی که در حال وقوع بود. هنوز زود بود که لقب "قاتل زنجیره ای" را رویش بگذارد.