سایت همسریابی هلو


برای آشنایی با چند کانال سیغه کلیک کنید

یکم که گذشت شهریار و کانال سیغه رو پیدا کردیم دوتاشون زیر درخت خیلی خوشگل و سرسبزی نشسته بودن و داشتن صحبت میکردن تا ما رو دیدن دستپاچه بلند شدن

برای آشنایی با چند کانال سیغه کلیک کنید - سیغه


عکس های کانال سیغه

تا رسیدیم به جمع خانوادگی مون هرچی تلاش کردم که دستمو بکشم بیرون نراشت. .فقط برمیگشت لبخند تحویلم میداد تا اینکه بالاخره محکم دستمو کشیدم بیرون و رفتم کنار کانال سیغه نشستم کانال صیغه یابی مشکوک به سامیار نگاه کرد بعدم به من. تا به من نگاه کردم رومو کردم طرف اسمون و شروع کردم به سوت زدن. کانال سیغه گفت بیشعور فکر نکن فرار کردی بعدا میکشم از زیر زبونت... زبونمو در اوردم. گفتم تا ... بسوزه زد تو سرم و گفت خاک تو سر بی ادبت گمشو.. سرمو چرخوندم و دیدم نیما داره مشکوک نگام میکنه.

کانال صیغه یاب خوب عیبی نداره بعدا حتما ازم میپرسه

از چشاش معلوم بود منی که اخمام توهم بود و الان میخندیدم واسش یکم غیر طبیعی بود کانال صیغه یاب خوب عیبی نداره بعدا حتما ازم میپرسه. کانال صیغه موقت گفت بچه ها پاشین برین دوراتون و بزنین که ناهار بخوریم کانال صیغه یابی گفت اره دیگه پاشین کانال صیغه تهران از همه زودتر پاشد و گفت راست میگه کانال صیغه موقت پاشو... پاشو کانال سیغه ما بریم اینا بی بخارن... کانال صیغه یابی هم پاشد و باهم رفتن. بابا اینا کین دیگه ای ای بی حیاها منم پاشدم و رفتم کنار نیما. نیما دستشو دراز کرد سمتم تا بلندش کنم.

منم محکم گرفتمش و بلندش کردم. خلاصه راه افتادیم با نیما روزبه، سارگل و کانال صیغه پشت سرمون. یکم که گذشت شهریار و کانال سیغه رو پیدا کردیم دوتاشون زیر درخت خیلی خوشگل و سرسبزی نشسته بودن و داشتن صحبت میکردن تا ما رو دیدن دستپاچه بلند شدن شهریار گفت ا اومدین ؟ کانال صیغه یابی هم خیلی سریع داشت مانتو شو تمیز میکرد. من ترکیدم از خنده بقیه هم دست کمی از من نداشتن کانال صیغه یاب راحت مثل من نمی خندیدن. دوتاشون داشتن از خجالت اب میشدن کانال صیغه یاب سریع جمعش کردن و راه افتادیم یکم که راه رفتیم و خندیدیم خسته شدیم و برگشتیم.

با نگاه های یواشکی کانال صیغه موقت یکم حواسم پرت میشد

رسیدیم و نشستیم. مامان و زنمو داشتن ناهار و اماده میکردن. ناهارش نمیدونم چرا ولی خیییلی چسبید البته با نگاه های یواشکی کانال صیغه موقت یکم حواسم پرت میشد از غذایی که میخوردم کانال صیغه تهران بازم خوب بود. وقتی ناهار و خوردیم هممون ولو شدیم. من سرمو گذاشتم روی پای عمه ارغوان. کانال صیغه کنار عمه نشسته بود عاشق این بودم تو هوای ازاد دراز بکشم و به اسمون ابی نگاه کنم...

وااااای خیلی کانال صیغه ساعتی بود. عمه صورتمو ناز میکرد، دست به موهام میکشید هی قربون صدقم میرفت منم که کیف میکردم و لبخند تحویلش میدادم. کانال صیغه یهو گفت اه مامان اینقده لی لی به لالا ی کانال صیغه مشهد نزار بابا لوس هست لوس تر میشه! چون خیلی حالم خوب بود لبخند بزرگی زدم و گفتم حسود. تا چشات دراد پررو رو پای کانال صیغه مشهد من خوابیدی.

کانال صیغه مشهد منم که قربونش برم

کانال صیغه مشهد منم که قربونش برم انگار نه انگار من بعد از چندین سال از رم برگشتم منه مظلوم و از دست این دیو دو سر نجات بده. اوووووووو یه نفش بکش. بعدشم همینه که هست نمیتونی عشق بین منو عمم رو ببینی پاشو برو.. عرض دیگه؟ امری ندارم تا اینو گفتم عمه خندید و گفت اخ من فدای زبون تو برم اندازه ی کل قد کانال صیغه میشه من زدم زیر خنده. 

مطالب مشابه


آخرین مطالب